سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
امکانات دیگر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 75
بازدید دیروز : 37
کل بازدید : 372911
تعداد کل یاد داشت ها :
آخرین بازدید : 103/2/11    ساعت : 11:17 ع

 خبر شهادت مسلم اشک انگیز و اندوه خیز بود.دست نوازشی  بر شانه های محمد نشست

.امام با صداییکه محبت و اندوه در آن گره خورده بود،گفت:شهادت مسلم کافیست.

هر کس دوست دارد بازگردد.بر هیچکس تنگنا و زمامی نیست.بازگردید که بیعت را از شما

 برداشتم.محمد بر خویش لرزید.یعنی امام ما را می راند و به رفتن دعوت میکند؟

                                 نه،هرگز....من ،نمی روم.

 

 محمد لحظه به لحظه آماده تر می شد .بی تابی غریبی گریبان قلبش را می فشرد.

شوقی عجیب در رگ هایش می دوید.شب ها پا به پای پیران پارسا

  به تهجد و نجوا و زمزمه می ایستاد.

غوغای سی و سه هزار سوار و پیاده در قاب نگاه محمد به همهمه ی حشراتی

می ماند که زبون و ناتوان و گیج می چرخیدند و به خونی دل خوش کرده بودند.

وقتی عمر سعد تیر از کمان رها کرد و جنگ آغاز شد محمد پا به پای یاران

،نستوه و استوار ایستاد.بی هیچ دلهره تیرها را از تن بیرون کشیدو

 بی آنکه امان دهد که امام ببیند،به دور افکند.اندک یاران بنی هاشم عزم نبرد

 جمعی کردند.محمد پیش می تاخت و می جنگید.

از کنار تن خونین برادر خویش گذشت،سلامش داد و با شمشیر بر انبوه دشمن حمله کرد

.رجز می خواند.جانش را عشق و خشم لبریز کرده بود.دمی بعد یاران بازگشتند.

محمد بر خاک افتاده بود.خون و لبخند بر چهره اش گره خورده بود.با برادر چندان

فاصله ای نداشت.هر چند یکسال دیرتر از برادر زندگی را درک کرده بود،

در شهادت به ساعتی فاصله نرسید.........







مطلب بعدی : پست ثابت       




+ باسلام و عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایشان ...تغییر نام کاربری بنده از "مدیونم به شهدا"به "اندیشه ی شهدا"...یاعلی ..التماس دعا



+ "مرگ گردنگیر فرزندان آدم است؛ همچون گردنبند بر گردن دختر جوان." این سخنانی بود از امام حسین علیه السلام که "جهاد عماد مغنیه" آن ها را در سالگرد شهادت پدرش حاج عماد مغنیه بیان کرد.



+ * ای شهیـــد * بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست .. آه ، بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست .. مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال؛ وقتی قفس پرزدن چلچله هاست... بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست ... باز می پُرسمت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست....



+ آقا سید راه گم کرده ام ؛ مرا یارا و توانی نیست برای بال گشودن تا افقی بی نهایت ، رو به سوی معبود مهربان ... ای بزرگ شده دستانم نیازمند ترحمی از جنس نور تو شده ... به زلالی ات سوگند؛ شستشو ده ناخالصی هایم را ... مرا صعود ده به بینهایت ها... آقا سید دعامون کن ... سالروز شهادتت مبارک ... *شهید سیدمحمود موسوی متولد1360از شهدای یگان صابرین* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ محمد جان ... آسمان میخواهــــــــــــم .. چندیست نامهربانانه کدر شده ام ... مرا به ابدیت رهنمون شو ای بزرگ شده ... * بگذار اوج بگیرم...* سالروز شهادتت مبارک .. *شهید محمد منتظرقائم(ایمان غلام نژاد) متولد1363از شهدای یگان صابرین...تاریخ شهادت1390/06/13* التماس دعا



+ پــرواز ،بدون بال و پر میخواهـــم ... یک گوشه ی چشم ، یک نظر می خواهــم... ایکـــاش بـــــرای تو بمیـــــــرم بی بی "سلام الله علیها" * من یکـــ بدن بدون سر میخواهــــــــم ....*



+ جوانی طعنه زد بر سرفه هایش... " برادر،ترک کن سیگار خود را ". او با خود زیر لب،آرام می گفت: " توتون باگاز خردل فرق دارد." *سلامتی جانبازان شیمیائی صلوات* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ *فاصله ها را بردار ...* یارای ماندنم نیست ... *دلم معجزه میخواهد ای شهید...* یاری ام ده ... شهادتت مبارک ... من را نیز دعاکن ای آسمانی افلاکی ... *شهید صمد امیدپور،متولد 1364از شهدای یگان صابرین،تاریخ شهادت1390/06/13)*



+ *زمینگیر شده ام ای شهیــــــــد ...* دستی بیاور به سویم نیز و ما را از این فساد و تباهی نجاتی ده ... *شهید علی بریهی متولد 1364 روستای میثم تمار ،از شهدای یگان صابرین*



+ *می شود کمی هم مرا دعاکنی ای شهید ....* آسمانی شدنت مبارک محمد جان ( 13 شهریورماه سالروز شهادت شهدای یگان صابرین گرامیباد). *شهید محمد محرابی پناه متولد 1364*